11th July 2006 Guru Poornima
The very first lesson I gave when I declared My identity at Uravakonda was: "Maanasa Bhajare Guru Charanam, Dusthara Bhavasaagara Taranam." That is to say, first know that you are in 'Bhavasaagara,' this cycle of birth and death. Then resolve on 'taranam' or crossing it. Then fix your mind on a Guru or on the name and form of God which appeals to you. Lastly, dwell on His glory, do Bhajan; do it with all your mind. He who is deluded by this relative reality is the 'Samsaari' (worldly person); he who is aware that it is only relatively real is the 'Sadhaka' (spiritual seeker).
وقتی هویت خودم را به اوراواکوندا شناساندم، اولین درسی که دادم این بود: "ماناسا باجاره گورو چارانام، دوستارا باواساگارا تارانام." این یعنی، اول این را بدانید که در باواساگارا هستید، این چرخه تولد و مرگ. سپس در تارانام حل شوید یا از آن گذر کنید. بعد، ذهن خود را بر گورو متمرکز کنید یا بر نام و صورت خداوندی توکل کنید که به شما چنگ می زند (در پی شماست). در آخر، در شکوه و بزرگی اش مسکن گزینید، باجان بخوانید؛ با همه ذهن و فکرتان آن را انجام دهید.
کسی که فریب خورده این واقعیت خویشاوندی است سامساری می باشد (آدم دنیایی)؛ کسی که از حقیقت این رابطه خویشاوندی آگاه است ساداکا می شود (جوینده معنویت).