جان کلام (سادانا)

ساتیا سای بابا (مذهب عشق)

جان کلام (سادانا)

ساتیا سای بابا (مذهب عشق)

27th July 2006

 

Every object in nature, every incident in time, is really speaking, teaching you a lesson. Lord Dakshinamurthy was one morning walking in slow steps along the beach. He saw the waves slowly, but systematically, carrying towards the shore a bit of straw, passing it on from one crest to another, until it was deposited on land! The sea is a broad expanse, it is deep and mighty. But, yet, it is constantly engaged in purging itself from all extraneous things. You too must therefore not permit even a small desire to enter the mind. Force it out of your being, so that it can do you no harm. Eternal vigilance is the price of peace and happiness.

 

 

هر چیزی در طبیعت، هر رویدادی که در زمان اتفاق می افتد، واقعا ً در صحبت با شماست، و به شما درس می دهد. خدای داکشینامورتی یک روز صبح داشت با گامهای آهسته و آرام در ساحل قدم می زد. او امواج آرام را دید، که مرتبا ً تکه های پوشال را به سوی ساحل حمل می کردند و آن را بالا و پایین می بردند، تا اینکه بالاخره به ساحل می آمدند! دریا عرصه ای پهن و بزرگ است، عمیق و قدرتمند است. ولی، باز هم، او مرتبا ً درگیر پاکسازی خویش از اجسام خارجی است. شما نیز بایستی بهمین دلیل اجازه ندهید که حتی یک میل کوچک به ذهن شما راه پیدا کند. آن را از خود بیرون کنید، تا اینکه به شما هیچ آسیبی نرساند. هشیاری جاودان، بهای آرامش و خوشحالی خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد