جان کلام (سادانا)

ساتیا سای بابا (مذهب عشق)

جان کلام (سادانا)

ساتیا سای بابا (مذهب عشق)

21st October 2006 Deepavali

 

When a lamp is lit from another, there are two where there was but one. The first one did not stop emitting light when the second one was lit. You can light a million lamps from one; yet it will not suffer a jot! Love too is like this. Share it with a million, it will still be as intense as before. Light spreads; it mingles with the light from other sources, it has no boundaries, no prejudices, no favourites. Deepavali is intended to teach you this lesson of light and love - give up constrictions of mine and thine, caste and creed, in one limitless flow of love. Expansion is the essence of Love. Love is God. Live in Love. That is the culmination of all Sadhana (spiritual exercises).

 

وقتی یک چراغ از چراغی دیگر روشنایی می گیرد، دو چراغ وجود خواهد داشت، در حالیکه در ابتدا یکی بود. وقتی دومی روشن شد، اولی از نورافشانی باز نایستاد. شما می توانید از یک چراغ میلیونها چراغ روشن کنید؛ و با این حال به آن ذره ای آسیب نخواهد رسید! عشق نیز مثل همین است. آن را با یک میلیون تقسیم کنید، هنوز مثل قبل بر قوت خود باقیست. نور منتشر می شود؛ و با نور ِ دیگر منابع می آمیزد، نه سرحدی می شناسد و نه تبعیضی قائل می شود و نه گلچین می کند. دیپاوالی قرار است این درس از نور و عشق را به شما بیاموزد – تنگناهایی چون مال من و تو، و طبقه و عقاید را در (این) یگانه جریان عشق کنار بگذارید. بسط و گسترش، عصاره عشق است. عشق خداست. در عشق زندگی کنید. آن قله همه ساداناها (تمارین معنوی) است.

20th October 2006Avatarhood Declaration Day

 

Regard yourselves as children of God. There is really no difference between the Avatars (Divine Incarnations) and yourselves except with regard to the number of aspects of the Divine present in each one. These aspects can be enhanced by right conduct and by developing Divine love. That is not true love which wanes from moment to moment and waxes from time to time. True love is unchanging and shines brightly in the heart for all time. It is unaffected by joy and sorrow, praise and blame. Such love is true devotion. Love that grows or declines according to varying circumstances is not true love at all.

 

خود را به مثال فرزندان خداوند در نظر گیرید. در واقع هیچ تفاوتی میان آواتارها (تجسم اولوهیت) و شما نیست، بجز اینکه در هر کس صورتی خاص نمایان است. این صورتها را می توان با رفتار صحیح و ایجاد و ترفیع عشق الهی افزایش داد. این عشق حقیقی نیست که لحظه ای تا لحظه دیگر کم می شود و زمانی به زمان دیگر رشد می کند. عشق حقیقی ثابت است و در همه وقت به روشنی در دل (ها) می درخشد. از لذت و غم، تمجید و سرزنش تاثیر نمی پذیرد. چنین عشقی ایثار خالصانه است. عشقی که به تبعیت از اوضاع و شرایط متفاوت رشد می کند یا کاهش می یابد، به هیچ عنوان عشق راستین نیست.

19th October 2006

 

When obstacles come, meet them with courage. They harden you and make you tough. Suffering and misery are inevitable acts of the Cosmic drama. God does not decree these calamities, but man invites them by way of retribution for his evil deeds. This is the corrective punishment by nature, which induces man to give up the wrong path. All this is part of the grand design in which the negatives serve to glorify the positives. Thus, death glorifies immortality; ignorance glorifies wisdom; misery glorifies bliss; night glorifies dawn.

 

وقتی موانع بر سر راهتان قرار می گیرند، با شجاعت به استقبال آنها بروید. آنها شما را سخت و با دوام می سازند. رنج و عذاب و بدبختی، نمایش های غیر قابل اجتناب دنیا هستند. خداوند به این مصیبت ها و بیچارگی ها حکم نمی کند، لیکن انسان با اعمال پلید خود این مجازاتها را پذیرا می شود. این تنبیه اصلاحی از جانب طبیعت است، که انسان را وادار می سازد از راه های بد دست بکشد. همه اینها قسمتی از طرح بزرگی است که در آن منفی ها با خدمت خود، موجب تجلیل و تکریم مثبت ها می شوند. از این رو، مرگ به تجلیل از ابدیت می پردازد؛ جهل فرزانگی را؛ بدبختی سعادت را؛ و شب سحر را تجلیل می کنند.

در جواب آقا سعید: باور کنید من به آقای م.ا در مورد سی دی گفتم و دروغ هم نگفتم.

در جواب خانم مرجان: آدرس سایت: http://www.radiosai.org/pages/thought.asp

18th October 2006

 

In this world, there are two types of intellectuals. The first type are those who are totally materialistic in their outlook. They have in their mind only the physical and worldly goals and gains. They are fascinated by the external appearance of a gigantic tree with its numerous branches and twigs, but they are not interested in finding its "roots". Vedanthins (Vedic philosophers) are the second type of intellectuals, who are not fascinated by the external appearance of the tree but evince great delight in finding the "roots". People who are worldly in outlook waste their time in watering the "branches", whereas Vedanthins water the "roots" and thereby enjoy the "fruits".

 

در این دنیا، دو جور (فرقه) روشنفکری وجود دارد. اولین نوع آنهایی هستند که در نگرش خویش کاملا ً مادی گرا هستند. آنها در ذهن خویش تنها اهداف و فواید جسمانی و دنیوی دارند. آنها مجذوب و شیدای ظاهر بیرونی ِ درختان غول پیکر و شاخ و برگ بیشمار آنها هستند، ولی علاقه ای به کشف ریشه های آن ندارند. وِدانتین ها (فلاسفه ودیک – کتاب مقدس بودا) دومین نوع از روشنفکران اند، که افسون ِ ظاهر بیرونی ِ درخت نمی شوند، بلکه میل زیادی به پیدا کردن ریشه ها دارند. مردمانی که نقطه نظر دنیوی دارند، وقت خویش را در آبیاری ِ شاخه ها تلف می کنند، در حالیکه وِدانتین ها ریشه ها را آبیاری می کنند و از این بابت از ثمره آن بهره می برند.

17th October 2006

 

The service activities that you perform and the Bhajans that you sing will not suffice by themselves. You should first give up the feeling that you are serving others. That is very important. You are serving your own self when you serve others. You should consider all as yours. In fact, all beings are but the very forms of God. Hence, service rendered to humanity is service rendered to God. All service activities are meant to foster this feeling in you. You should plunge into the field of service with selfless love. The best way to love God is to love all and serve all. Your acts of service should be suffused with the spirit of love. Without the positive aspect of love, all the service you render becomes negative in nature.

 

کارهایی که بمنظور خدمت انجام می دهید و باجان هایی که می خوانید به خودی ِ خود کافی نیستند (به آنها بسنده نکنید). در ابتدا باید این حس که دارید به دیگران خدمت می کنید را از خود دور کنید. این خیلی مهم است. وقتی به دیگران خدمت می کنید، به خود خودتان خدمت می کنید. باید همه را مثل خود ببینید. در واقع، همه موجودات هستی دارند، و (در عین حال) خود خدا هستند. بنابراین، خدمتی که به بشریت می شود، خدمت به خداست. همه کارهایی که بمنظور خدمت انجام می گیرد وسیله ای برای پرورش این احساس در شماست. بر شماست که در این راه با عشقی بی شائبه و فارغ از خودخواهی غوطه ور شوید. بهترین راه برای عشق به خدا، عشق به همه و خدمت به همه است. خدمت شما باید در هاله ای از روح عشق باشد. بدون سیمای مثبتی از عشق، همه خدمتی که انجام می دهید بصورت منفی در طبیعت ظاهر می شود.

16th October 2006

 

Sath-Chith-Ananda (being-awareness-bliss) is the very nature of man. But man has forgotten his true nature and is wasting his time in the vain pursuit of fleeting pleasures. He is not able to realise the value of his innate nature. Once he realises its value and experiences it, he can reach an exalted state. In fact, he becomes verily God. Man can accomplish any mighty task when he realises his innate divinity. But man is not making any effort in this direction. He has become a slave to his senses, and is wasting his time on trivial matters. The primary duty of man therefore is to understand his true nature and put it into practice.

 

سات چیت آناندا (بودن- شعور- سعادت) گوهر وجود آدمی است. لیکن او طبیعت راستین خویش را به دست فراموشی سپرده و وقت خویش را در تعقیب لذات فانی و زودگذر به هدر می دهد. او قادر نیست تا ارزش خوی فطری خویش را بشناسد. وقتی توانست آن را بفهمد و تجربه اش کند، می تواند به مرتبه ای والا دست یازد. در حقیقت، او خود خدا می شود. چنانچه انسان ذات الهی خویش را بشناسد، می تواند هر کار بزرگی را به انجام برساند. ولی او در این راه هیچ کوششی نمی کند. او برده احساسات خویش شده، و وقت خویش را به امور بی مایه و جزئی تلف می کند. اولین وظیفه انسان، از این رو، فهم ذات حقیقی اش و بالفعل در آوردن آن است.

15th October 2006

 

God is ready to grant you happiness. Are you prepared to receive what He wishes to offer? Banish all worries. They are temporary like passing clouds. Happiness is union with God. God is eternal bliss. Get rid of your evil tendencies and fill your hearts with love of God. You will then become one with God. Do not allow anyone to come between you and your duty to God. Your allegiance to the Lord should transcend all other obligations. God takes care of such devotees. Surrender yourselves to God and dedicate yourselves to the service of mankind.

 

خداوند آماده است تا به شما شادمانی ببخشد. آیا شما مهیای دریافت آنچه او می خواهد به شما هدیه کند هستید؟ همه نگرانیها را از خود دور کنید. آنها مثل بادهای رونده گذرا هستند. شادمانی متصل به خداوند است. خداوند شادمانی و سعادت ابدی است. از تمایلات پلید خود خلاص شوید و دلتان را با عشق خداوند پر کنید. آنوقت با خدا یکی می شوید. نگذارید هیچ کس میان شما و وظیفه ای که نسبت به خدا دارید حائل شود. بیعت شما نسبت به پروردگار باید برتر و بالاتر از دیگر تعهداتتان باشد. خداوند حامی و نگهدار چنین مخلصانی است. خود را به خداوند بسپارید و خویش را وقف خدمت به بشریت کنید.

14th October 2006

 

People aspire for Mukti (liberation). They have no idea what constitutes liberation. Man seeks liberation from the ills of the body, the senses, the mind, the intellect, and the Antahkarana (inner motivator). But liberation in the ultimate sense consists in liberation from the cycle of birth and death. This means that one should redeem one’s present life so that one is free from rebirth. There is no need for rigorous spiritual exercises to secure freedom from rebirth. Pure love of God is enough.

 

مردم در آرزوی موکتی (آزادی) اند. آنها اصلا ً نمی دانند آزادی از چه بوجود می آید. بشر آزادی را از امراض جسمانی، احساسات، ذهن، شعور و آنتاکارانا (انگیزه درونی) طلب می کند. ولی آزادی در نهایت از چرخه تولد و مرگ تشکیل می شود. این به آن معناست که یک نفر باید زندگی کنونی خویش را از بند درآورد تا از تولد دوباره آزاد گردد. نیازی به تمرینات سخت معنوی برای رهایی از تولد دوباره نیست. عشق خالص به خداوند کافیست.

13th October 2006

 

You cannot find in the entire cosmos any place or object in which God is not present. The Divine is omnipresent. Only those who recognize this truth can redeem their lives; they alone can achieve the goal of human existence. Be always and everywhere conscious of His Presence. Be vigilant even while engaged in small tasks. Maintain silence in the recesses of your heart as well as outside.

 

در تمام کیهان هیچ جا یا چیزی که در آن خدا وجود نداشته باشد پیدا نخواهید کرد. الوهیت در همه جا حضور دارد. تنها کسانی که به این حقیقت پی برده باشند می توانند زندگی خویش را از بند رهایی بخشند؛ آنها خود به تنهایی قادرند به هدف زندگی بشر دست پیدا کنند. در هر وقت و هر زمان از حضورش آگاه باشید. حتی وقتی مشغول به کارهای کوچک هستید گوش به زنگ باشید. در درون قلب خویش، همچون بیرون از آن سکوت اختیار کنید.