جان کلام (سادانا)

ساتیا سای بابا (مذهب عشق)

جان کلام (سادانا)

ساتیا سای بابا (مذهب عشق)

29th January 2006

 

The cosmos is the creation of the Divine. It is surcharged with energy. This energy is not localized at a particular point in space or time. Though this energy is all-pervading, man is unable to recognise its divine nature. As he cannot recognise it, he presumes that it does not exist. Electrical energy flows continuously in the wires. But, its presence is recognized only when a bulb is fitted and switched on. Likewise, though God is omnipresent. His divine effulgence will shine only in those who adore Him with a pure heart.

 

عالم هستی را خداوند آفریده است؛ که مملو از انرژیست. این انرژی در یک نقطه یا زمان مشخصی جمع نشده. هر چند که این انرژی در همه چیز قابل نفوذ است، انسان قادر نیست طبیعت معنوی خویش را بازشناسد. و چون ناتوان از شناخت آن است، اینطور برداشت می کند که (معنویت) وجود ندارد. انرژی مغناطیسی بطور مداوم در سیم جریان دارد. لیکن، حضورش تنها وقتی چراغ را روشن می کند قابل تشخیص است. به این ترتیب، اگرچه خداوند در همه جا حاضر است، شکوه و عظمت الهی اش تنها در آنهایی می درخشد که او را با قلبی پاک و خالصانه می پرستند.

28th January 2006

The world is today suffering from disorder and violence because people have lost Atma-Vishwasa (faith in the Self). They are fostering attachment to the body and ignoring the Spirit. Man should not follow the senses which are wayward, the body which is perishable, or the mind which is fickle. He must follow the conscience, which tells him what is right or wrong. Man has to rise above the animal nature. He has to express his divine potencies. For this, man has to acquire knowledge of the Divine Self. Atma is the all-pervading Universal Consciousness. It is immanent in everyone. Only as long as this consciousness is present in the human body, it is called Shivam (auspiciousness). Once the consciousness leaves the body, it becomes Shavam (a corpse).

دنیای امروز از اختلال و آشفتگی، و خشونت و زور رنج می برد، چون انسان ها آتما ویشواسا (ایمان به خود، یا روح درون) را از دست داده اند. آنها تعلقات و خواهشهای جسم را پرورش می دهند و به روح بی اعتنا شده اند. انسان نباید احساساتی که تمایل به خودسری دارند دنبال کند، چه جسم که فناپذیر است و چه ذهن که متلون و بی ثبات است. او بایستی از وجدانش پیروی کند، که به او می گوید خوب و بد چیست. بشر باید از خوی حیوانی بالاتر رود. باید که نیرو و لیاقت معنوی اش را ابراز کند. برای این منظور، انسان باید که از خود معنوی اش با خبر شود. روح درون می تواند در هوشیاری از جهان نفوذ کامل داشته باشد. آتما (روح درون) در همه کس ماندگار است. تنها تا وقتی هوشیاری در بدن انسان حضور دارد، (بدن) شیوام (فرخنده و مبارک) نامیده می شود. هر آن که هوشیاری بدن را ترک گوید، به شاوام (لاشه و جسد) بدل می شود.

27th January 2006

One may claim to have surrendered all his wealth, power and position to God. But, when one truly surrenders, one realizes one's relationship with God saying, "I am in You, You are in me." The sense of separation between God and the individual should vanish. Devotion does not consist merely in offering worship in various ways. It means offering oneself to the Lord with dedication and unsullied love. You have come from the Divine who is the embodiment of love. Hence, base your life on that love.

ممکن است شخصی مدعی باشد که همه ثروت، قدرت و موقعیتش را به خداوند تسلیم کرده است. لیکن، وقتی یک نفر خالصانه چنین می کند، ارتباطش با خداوند را درمیابد و می گوید: "من در توام، تو در من". احساس جدایی میان خداوند و شخص بایستی از میان رود. پرستش تنها در تقدیم ستایش به شکلهای مختلف نیست. بلکه به معنی تقدیم خود به پروردگار با اهدای عشق بی آلایش به اوست. شما از خدایی آمده اید که تجسم عشق است. از این رو، زندگیتان را بر مبنای آن بنیان گذارید.

26th January 2006

The relationship between time and action should be recognized. Every action, whether good or bad, has its consequence. There is no action in the world which is devoid of consequence. This is the law of nature. For instance, when a finger is cut by a knife, immediately the finger starts bleeding. The result of the cut is instantaneous. However, when you sow a seed, it becomes a sapling after some days. But to bear fruit, it takes some years. Thus, every action has a consequence, but the time interval between action and result varies. One who is aware of this truth is unlikely to commit any wrong deeds because he knows that good deeds produce good results and bad deeds lead to bad consequences. Recognition of the law of Karma will make men lead proper lives. Man today takes to wrong paths because he has not realized this truth.

ارتباط میان زمان و عمل می بایستی شناخته شود. هر عملی، چه خوب و چه بد، نتیجه خود را دارد. هیچ عملی در این دنیا نیست که خالی از پیامد باشد. این قانون طبیعت است. برای مثال، وقتی انگشتی با یک چاقو قطع می شود، بلافاصله انگشت شروع به خونریزی می کند. نتیجه بریدن، آنی بروز می کند. ولی، وقتی دانه ای را می کارید، بعد از چند روز تبدیل به یک نهال می شود. لیکن برای میوه دادن، چند سال طول می کشد. بنابراین، هر عملی پیامدی بدنبال دارد، اما مدت زمان میان عمل و نتیجه متفاوت است. کسی که از این حقیقت آگاه است، بعید است که عمل اشتباهی از او سر بزند، چون او می داند که اعمال خوب منجر به نتایج خوب می شود و اعمال بد جز به عواقب بد راهی نمی برد. شناخت اصل کارما، انسان را به زندگی درست رهنمون می سازد. بشر امروز راه اشتباه را طی می کند، چون این حقیقت را در نیافته است.

25th January 2006

Pure and selfless love towards all living beings, considering everyone as embodiments of the Divine, with no expectation of reward, is true Love. With this attitude, when one regards divinity as present in all beings, he experiences true love. Whatever be the vicissitudes one may face, whatever be the personal sorrows and privations one may undergo, true love will remain unaffected. Today, the moment a difficulty arises, love turns into hatred. True love is the sweet fruit that grows out of the fragrant flower of good deeds. Love rules without recourse to the sword. It binds without laws. Only one who has such true love can be described as human, for, divine love is the basic quality of a true human being.

عشق پاک و فارغ از خودخواهی به همه موجودات زنده، با در نظر گرفتن این نکته که همه تجسمی از خداوند هستند، بدون انتظار هیچ پاداشی، عشق راستین است. با این نگرش، وقتی یک شخص الوهیت را در همه موجودات حاضر می بیند، این عشق حقیقی است که تجربه میکند. هر دگرگونی و تحولی که شخص با آن مواجه می شود، هر سختی و اندوه درونی که متحمل شود، عشق راستینش تحت تاثیر آن واقع نمی شود. امروز، آن زمان که مشکلات بالا می گیرند، عشق به نفرت بدل می شود. عشق راستین، میوه شیرینی است که از گل خوشبوی اعمال نیکو رشد می کند. عشق بدون توسل به شمشیر حکمرانی می کند. بی هیچ قانونی، در قید و بند در می آورد. تنها کسی که چنین عشق راستینی داشته باشد را می توان بعنوان آدمی از او یاد کرد، چون، عشق معنوی کیفیت اساسی یک انسان حقیقی است.